عهدنامه ی دورفیق
من با تو عهد بسته بودم.... با تمام فراموشکاریم یادم نرفته این عهد را ....
گفته بودم هرچه از من می گیری بگیر....
هربلایی میخواهی بفرست بر سرم اما نگاهت را از من نگیر....
گفته بودم به ضجه ها هایم توجه نکنی....
حالا هم هستم سر آن عهد.... تو هم عهد شکن نیستی....
و من تو را بی نهایت عاشقم....
خوشحالم که تو را دارم نازنین من ....
تو همیشه شادی برایم به ارمغان آوردی ....
آرامم من دوستت دارم